Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1512 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
three ball
U
مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
gang tackle
U
با چند بازیگر حریف را فروداوردن
intimidator
U
بازیگر خشن و جنگجو که حریف را مرعوب میکند
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stymies
U
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymied
U
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing
U
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymie
U
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
cops
U
بازیگر خشن در برابر حریف خشن
cop
U
بازیگر خشن در برابر حریف خشن
ties
U
متصل کردن مهار کردن مهار
tie
U
متصل کردن مهار کردن مهار
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
clamped
U
مهار کردن
chucking
U
مهار کردن
clamping
U
مهار کردن
chucked
U
مهار کردن
clamp
U
مهار کردن
chuck
U
مهار کردن
clamps
U
مهار کردن
chucks
U
مهار کردن
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
chucking automatic
U
مهار کردن خودکار
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
bolster plate
U
صفحه برای مهار کردن
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
stanchion
U
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
binding
U
مهار کردن بار در روی پالت
bindings
U
مهار کردن بار در روی پالت
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
strings attached
<idiom>
U
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
body check
U
سد کردن بازیگر توپدار
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
to substitute out
[players]
U
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
to make a substitution
U
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
controls
U
کنترل کردن مهار کردن
controlling
U
کنترل کردن مهار کردن
control
U
کنترل کردن مهار کردن
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
clinched
U
بغل کردن حریف
clinching
U
بغل کردن حریف
clinch
U
بغل کردن حریف
clinches
U
بغل کردن حریف
dribble
U
رد کردن توپ از حریف
dribbled
U
رد کردن توپ از حریف
dribbles
U
رد کردن توپ از حریف
dribbling
U
رد کردن توپ از حریف
marks
U
نشانه کردن حریف
put the ball on the floor
U
رد کردن توپ از حریف
mark
U
نشانه کردن حریف
pick up
U
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parries
U
دفع کردن حمله حریف
simple leg ride
U
شگک خراب کردن حریف
parry
U
دفع کردن حمله حریف
hooking
U
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
parried
U
دفع کردن حمله حریف
interference
U
سد کردن غیرمجاز راه حریف
parrying
U
دفع کردن حمله حریف
to play up to another actor
بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
sweat out
U
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
overplay
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
overplayed
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
kneeing
U
خطای سد کردن راه حریف بازانو
hip check
U
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
wraparound check
U
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
near all
U
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
hook check
U
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jabs
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabbing
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker
U
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
spearing
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spears
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
speared
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spear
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
double leg pick up
U
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
high leg attack and shoulder control
U
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
protection
U
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
clinch
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
touch football
U
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
indian check
U
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
spanning
U
مهار
halter
U
مهار
frenum
U
مهار
guys
U
مهار
spans
U
مهار
chucking
U
مهار
guy
U
مهار
span
U
مهار
braced
U
مهار
halters
U
مهار
guide rope
U
مهار
chainage
U
مهار
make fast
U
مهار
bond
U
مهار
anchors
U
مهار
anchor
U
مهار
controlling
U
مهار
controls
U
مهار
restraint
U
مهار
belaying pin
U
مهار
bearing rein
U
مهار
spanned
U
مهار
unbridle
U
بی مهار
control
U
مهار
anchorages
U
مهار
restraints
U
مهار
anchorage
U
مهار
brace
U
مهار
anchoring
U
مهار
bridled
U
زنجیر مهار
mooring swivel
U
مدور مهار
bridle
U
زنجیر مهار
tractable
U
سست مهار
bridle
U
مهار ناو
mooring ring
U
حلقه مهار
foot trap
U
مهار توپ با کف پا
tie rod
U
میل مهار
anchor pole
U
دیرک مهار
bridled
U
مهار ناو
bollard
U
تیر مهار
mooring buoy
U
بویه مهار
mooring line
U
سیم مهار
tawie
U
سست مهار
cross brace
U
مهار عرضی
angle-tie
U
مهار قطری
mooring pendant
U
سیم مهار
angle-tie
U
مهار گوشه
martingale
U
مهار جلو
holdfast
U
مهار گیر
anchor rod
U
میل مهار
mooring rope
U
طناب مهار
bridles
U
مهار ناو
knee brace
U
مهار زانوئی
stayed
U
تکیه مهار
sagrod
U
مهار عرضی
sag rod
U
مهار عرضی
topping lift
U
مهار بالایی
knee-brace
U
مهار زانویی
electrical shant
U
مهار برقی
wiring harness
U
مهار سیم
arresting sheave
U
پل مهار هواپیما
controlled
U
مهار شده
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
meaning of taking law
1
Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com